English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8834 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bailer U سوراخی در عقب قایق برای بیرون ریختن اب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
jukebox U جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول ودکمه مخصوص انتخاب صفحه
jukeboxes U جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول ودکمه مخصوص انتخاب صفحه
extravasate U ازمجرای طبیعی بیرون رفتن ازمجرای خود بیرون انداختن بداخل بافت ریختن
emit U بیرون ریختن
jet U بیرون ریختن
outpour U بیرون ریختن
emitted U بیرون ریختن
vented U بیرون ریختن
vent U بیرون ریختن
effuse U بیرون ریختن از
to pour out U بیرون ریختن
emits U بیرون ریختن
venting U بیرون ریختن
vents U بیرون ریختن
void U بیرون ریختن
to break out U بیرون ریختن
emitting U بیرون ریختن
jetting U بیرون ریختن
jetted U بیرون ریختن
jets U بیرون ریختن
emitting U بیرون ریختن انتشارنور
emits U بیرون ریختن انتشارنور
emit U بیرون ریختن انتشارنور
bail U بیرون ریختن اب ازقایق
emitted U بیرون ریختن انتشارنور
vent U سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
vented U سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
venting U سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
vents U سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
dry sail U بیرون اوردن قایق از اب
gravity extraction U بیرون ریختن یا پرتاب بار ازهواپیما با استفاده از سقوط ازاد
freeboard U قسمتی از قایق که بیرون اب است
planing hull U بدنه قایق که در سرعت زیاداز اب بیرون می اید
lightening hole U سوراخی که در قسمتی ازسازه که کمتر تحت تنش قراردارد برای کاهش وزن ایجادمیشود
slot U شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
slotting U شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
slots U شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
to turn out U بیرون دادن بیرون کردن سوی بیرون برگرداندن بیرون اوردن امدن
penny in the slot U سوراخی برای انداختن پول خرد در ان تعبیه شده و پول را در ان می اندازند
zahn cup U محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
to mark out one's course U طرحی برای رویه خود ریختن
jettisons U به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisoning U به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
on tap <adj.> U همیشه آماده [برای ریختن از شیره بشکه]
jettisoned U به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettison U به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
sneakboat U قایق ته پهن برای شکارمرغابی
When is there a ferry to ...? چه وقت قایق برای ... هست؟
sneakbox U قایق ته پهن برای شکارمرغابی
canopies U روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopy U روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
life raft قایق چوبی [برای نجات غریق]
to sweat coins U مسکوکات رادرکیسه ریختن وتکان دادن برای اینکه ذراتی ازانهاساییده شود
mooring line U طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
burdended U فاصله گرفتن از قایق جلویی برای عبور
ballast U فلز سنگین کف قایق برای حفظ تعادل
sportfisherman U قایق موتوری بزرگ برای ماهیگیری دورازساحل
hike out U خم شدن یا اویختن به لبه قایق برای ایجاد تعادل
bollards U تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
painters U طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
daggerboard U تیر یا صفحه متحرک ته قایق برای حفظ تعادل
painter U طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
bollard U تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
chain plate U صفحه فلزی کنار قایق برای بستن بادبان
Are you going out tonight? U امشب میروید بیرون [برای گردش] ؟
to step out U برای مدت کوتاهی بیرون رفتن
cabled U طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
outrigger U چوبهای دراز طرفین قایق برای نگاه داشتن تورماهیگیری
hydroplane U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
spill wind U سست کردن بادبان برای جلوگیری از تمایل قایق به یک سمت
marlinespike U وسیله نوک تیزی برای جداکردن رشتههای طناب قایق
hydroplanes U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaned U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaning U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
cable U طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
jeheemy U جرثقیل سنگین برای بیرون کشیدن قایقها از گل
hawking U شکارباباز سرفه برای بیرون اوردن خلط
mooring penant U طناب کوتاه وصل به گوی شناور برای بستن قایق به ساحل
yaght club U باشگاه تفریحی قایق داران برای انجام مسابقه بین اعضا
parking siding U دوراهی راه آهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
siding [railway] U دوراهی راه اهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
stabling siding U دوراهی راه آهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
stabling siding U دوراهی راه اهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
siding [railway] U دوراهی راه آهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
pickup U انداختن چوب و نخ بعقب برای بیرون اوردن ماهی از اب
parking siding U دوراهی راه اهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
traveler U میله فلزی عقب قایق با حلقه برای وصل کردن طناب بادبان
trapoze U سیم وصل به بالای دکل وکمربند سرنشین قایق برای فشار به سمت باد
block the plate U موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
diver's flag U پرچم قرمز با نوار سفید روی قایق برای هشدار به قایقرانان تا از منطقه غواصی دور شوند
lubber's line U علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
backwind U حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
porousness U پر سوراخی
porosity U پر سوراخی
PCMCIA U سوراخی
culver-house U [سوراخی در کبوترخانه]
to stuff up a hole U سوراخی را گرفتن
a breach in the fence U سوراخی در حصار
to strain at a gnat U ازدروازه بیرون نرفتن وازچشم سوزن بیرون رفتن
find touch U بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
to plug U سوراخی را گرفتن [ بستن]
tamp U سوراخی را با شن وغیره پرکردن
witjout U بی بدون بیرون بیرون از درخارج فاهرا
tampons U توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
tampon U توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
pinhole U سوراخی که ازفرو کردن سنجاق درچیزی پدیداید
tacks U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacked U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tack U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacking U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
holing U سوراخی در لبه دیسک ای که شیاربندی سخت شده است
female U سوراخی که سوزنی وارد آن میشود تا اتصال برقرار شود
holes U سوراخی در لبه دیسک ای که شیاربندی سخت شده است
hole U سوراخی در لبه دیسک ای که شیاربندی سخت شده است
holed U سوراخی در لبه دیسک ای که شیاربندی سخت شده است
cards U سوراخی که در موازات بلندترین لبه کارت قرار دارد
card U سوراخی که در موازات بلندترین لبه کارت قرار دارد
bush U استوانه توخالی که داخل سوراخی جای گرفته و محکم میشود
bushes U استوانه توخالی که داخل سوراخی جای گرفته و محکم میشود
outward bound U عازم بیرون روانه بیرون
extrusion U بیرون اندازی بیرون امدگی
ejected U بیرون راندن بیرون انداختن
ejecting U بیرون راندن بیرون انداختن
eject U بیرون راندن بیرون انداختن
ejects U بیرون راندن بیرون انداختن
sockets U سوراخی که سوزن یا ورودی وارد میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند
socket [سوراخی که سوزن یا ورودی وارد میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند]
relief hole U سوراخی در ورقههای فلزی که تلاقی دو خم را بدون تاب برداشتن صفحه ممکن میسازد
boat space U فضای بار موجود در قایق محوطه بار قایق
showboat U قایق دارای صحنه نمایش نمایش در قایق
alignment U میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
alignments U میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
lubber's hole U سوراخی در نوک کشتی نزدیک دگل که طناب دگل بوسیله ان بالا وپایین میرود
differential compression check U ازمایشی از وضعیت موتور که در ان مقدار نشتی رینگها وسوپاپها توسط اندازه گیری افت فشار در طرفین سوراخی با قطر معین تعیین میشود
off one's hands U بیرون از اختیار شخص بیرون از نظارت شخص
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
besprinkle U ریختن
strew U ریختن
grout U ریختن
strewed U ریختن
interfuse U در هم ریختن
spilling U ریختن
mixing U در هم ریختن
spilled U ریختن
strews U ریختن
interfusion U در هم ریختن
spill U ریختن
dump U ریختن
lash vi U ریختن
to take a cast of U ریختن
infuse U ریختن
infused U ریختن
affose U ریختن
affuse U ریختن
infusing U ریختن
infuses U ریختن
affution U ریختن
effuse U ریختن
to water U آب ریختن
strewing U ریختن
disembogue U ریختن
disassemble U به هم ریختن
strewn U ریختن
spills U ریختن
pouring U ریختن
shed U ریختن
pours U ریختن
bestrew U ریختن
pour U ریختن
poured U ریختن
to take to one's legs U ریختن
sands U شن ریختن
birl U ریختن
skink U ریختن
mewed U پر ریختن
mewing U پر ریختن
shedding U ریختن
lave U ریختن
cast concrete U ریختن
yeild U ریختن
sand U شن ریختن
spilled or spilt U ریختن
mew U پر ریختن
sheds U ریختن
to inject into the bowels U ریختن
overfeed U زیادمصالح ریختن در
fall in U فرو ریختن
cast concrete U بتن ریختن
decants U ریختن شراب
fob U بجیب ریختن
to rain tears U اشک ریختن
cave U فرو ریختن
bleed U خون ریختن
cast up hill U سربالا ریختن
bleeds U خون ریختن
rewritten U از نو طرح ریختن
To cast in a mould . U درقالب ریختن
rewrote U از نو طرح ریختن
decant U ریختن شراب
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com